فریاد قلم



هی 

سلام . این اولین مطلبیه که میخوام  بزارم. پس بهتره  عنوان خاصی نداشته باشه  . و میخوام حرفایی که مدت ها تو ذهنمه رو بگم . خب نمیدونم از کجا شروع کنم . اصلا چی شد که وارد این فضا شدم ؟

خب خیلی وقته که دنبال فرصتی واسه خالی کردن خودمم . تا اینکه  همین دو روز پیش ابوالفضل که یکی رفیق های عزیزمه بهم پیشنهاد نوشتن حرفا های ذهنم رو داد.

قبلا هم به همین فکر بودم ولی خب شاید موقعیتش نبود یا شایدم کسی رو میخواستم که  هولم بده . شاید بگین هول دادن نمیخواد که . یه کار دلیه . اره خب دلیه .ولی همین دل رو هم گاهی باید هول داد چون در مواقعی مثل الان من که خالی از هرچیزی ام این هول ها لازمه

 

بگذریم.

بزارین از علایقم بگم چون  نشد که تو قسمت درباره من »  خیلی مطالب رو کش بدم که کار درستی هم بود

من منم

خودمم

رضا

شدیداااا عاشق گربه هام .حیوون ها رو کلا دوس دارم ولی گربه یه چیز دیگه اس خخخخ

درسته گربه ها گربه ان و گربه صفت ولی خب همه یه سری نقاط ضعف و یه سری ناط قوت دارن دیگه

اکه به یه گربه خیابونی محبت کنی و مثلا غذا بهش بدی

چند روز دیگه هم میاد واسه غذا . همینطور اگه بهش توجه کنی اونم میاد و با صدای مظلومش دوباره خواستار غذا میشه اما وای به روزی که بیاد و بهش غذا ندی

میره و پشت گوششم نگاه نمیکنه . میره دنبال یکی که بهش غذا بده

اون  موقع اس که میفهمی مالیدن خودش به پاهای تو و میو میو کردناش و  محبت هاش اصلا دلی نبوده و فقط واسه غذا گرفتن ازت بوده

البته نامردی نکنیم دیگه . بعضی هاشون شدیدا وفادارن اما این عده اولا که خیلی کم هستن دوما این عده هم حداقل 40 درصد دلیل محبت هاشون همون رفع نیازهاشونه 

پس با این حال چرا گربه ؟!

دوسشون دارم

دلیل که زیاد داره ولی دلیلی که واسه من مهمتره اینه که این خصلت گربه صفتی رو میدونم

میدونم که بیشتر اوقات داره سرم کلاه میزاره

میدونم دروغ هاشو

ولی به روش نمیارم

شناخت گربه ها اسونه ولی بقیه حیوون ها انقد ساده نه 

حسی که بهشون دارم مثل یه نیشخند هست

از اون نیشخند ها که در جواب یه دروغ میزنی و همزمان میگی : بااااشه تو خوبی . باشه باور کردم

ولی انصاااااافا موجودات نازی ان

چون بچه روستام .منم گربه دارم . نه از اونایی که میارن خونه و پوشک میبندن بهشون ها . نهههه

رو بهش نمیدم . گاهی که گدای محبتم. صداش میزنم . اونم معمولا اطراف خونه اس . هر جا باشه پیداش میشه. با دو لقمه نون یه نیم ساعتی پیشم میمونه . همینم واسم کافیه

همین که میدونم در قبال اون دو لقمه حداقل اون نیم ساعت رو باهامه

 

راستی یه  مدته یه ترفند هم واسه رو فرم آوردن بدنش پیدا کردم خخخخ

وقتی بهش یه مدت غذا ندی

وقتشو تلف نمیکنه و میره دنبال موش گرفتن

ارزش غذایی اون موش از ته مونده غذاهایی که بهش میدم خیلی بیشتره

بعد یه مدت که میبینمش . اوووووه مای گاد . واسه خودش یه گاو شده خخخخخ

در نتیجه به سود خودشه و سعی میکنم زیاد بهش نون ندم تا موش گرفتن یادش نره خخخخ

 

شروع !

 

اینم پیشی نازم

   








این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


ترم پیش بود که ادبیات فارسی داشتیم . استادم اقای فیروزی بود . (استاد واقعا ممنونم ) استاد تو هر جلسه ای با مهارت خاصی یکی از داستان های  نویسندگان  رو میخوند و اخر کلاس هم از بچه ها میخواست که نظر بدن و دیدگاهشون راجب اون اثر بگن .  اوایل که علاقه ای به داستان ها نداشتم ولی یه جلسه که تصمیم گرفتم بیشتر دقت کنم همین داستان رو خوند و از اون به بعد حسی خاصی نسبت به ادبیات پیدا کردم. 

ادامه مطلب


هی 

سلام . این اولین مطلبیه که میخوام  بزارم. پس بهتره  عنوان خاصی نداشته باشه  . و میخوام حرفایی که مدت ها تو ذهنمه رو بگم . خب نمیدونم از کجا شروع کنم . اصلا چی شد که وارد این فضا شدم ؟

خب خیلی وقته که دنبال فرصتی واسه خالی کردن خودمم . تا اینکه  همین دو روز پیش ابوالفضل که یکی رفیق های عزیزمه بهم پیشنهاد نوشتن حرف های ذهنم رو داد.

ادامه مطلب


خوشبختی

سلام

 

گاهی وقتا  بشینی با  خودت  خلوت  کنی و  با  خوده  حقیقی ات  دو دو تا چهارتا  کنی خیلی چیزا  رو  عوض میکنه  .

 شاید  باعث شه یادت  بیاد  هدفت  چی بوده  .چه  چیزایی رو  فراموش کردی

برای چه  مسایل  ساده  ای دنبال  راه  حل  های عجیب غریب بودی

بعضی وقتا  انقد

ادامه مطلب


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها